4 اشتباه رایج در استراتژی کسب و کار

اشتباهات رایج در استراتژی
به این محتوا امتیاز دهید

اشتباه 1: شرکت‌ها فقط بر روی کاری که اکنون انجام می‌دهند تمرکز می‌کنند و آنچه در آینده اتفاق بیفتد از دست می‌دهند:

استراتژی مانند داشتن برنامه ای برای پیروزی در آینده است. این در مورد این است که بفهمید چگونه از بازی جلوتر بمانید، حتی وقتی همه چیز دائماً در حال تغییر است. تصور کنید به یک توپ کریستالی نگاه می کنید و سعی می کنید پیش بینی کنید که جهان در آینده چگونه خواهد بود. مردم چه خواهند خواست؟ چه فناوری های جدیدی همراه خواهد شد؟ چیزهایی مانند گروه های سنی یا محل زندگی افراد چه تاثیری بر خرید آنها خواهد داشت؟ و چگونه همه این تغییرات بر شرکت هایی که کالا می فروشند تأثیر می گذارد؟

شرکت شما باید به این فکر کند که چه کاری می تواند انجام دهد تا در این دنیای آینده برجسته شود. شاید شما محصولی داشته باشید که بهتر از هر کس دیگری باشد. شاید شما یک مزیت بزرگ داشته باشید زیرا افراد زیادی از خدمات شما استفاده می کنند، مانند اینکه فیس بوک آنقدر محبوب است که رقابت برای سایر سایت های رسانه های اجتماعی دشوار است. یا شاید شما واقعاً در ارائه یک تجربه عالی به مشتریان خوب باشید، مانند اینکه چگونه آمازون خرید آنلاین را بسیار آسان و سریع می کند. اما گاهی اوقات، شرکت ها اشتباه می کنند.

آنها اشتباهاتی مرتکب می شوند که می تواند واقعاً به آنها آسیب برساند. یکی از اشتباهات رایج این است که خیلی محدود فکر کنیم. آنها به جای اینکه به همه راه‌های متفاوتی که می‌توانند تغییر کنند فکر کنند، فقط به کارهایی که شرکت‌های دیگر در صنعت خود انجام می‌دهند نگاه می‌کنند. مثلا به ماشین فکر کنید. برای مدت طولانی، شرکت های خودروسازی فقط به فکر ساخت خودروهایی بودند که با بنزین کار می کردند. اما پس از آن تسلا آمد و خودروهای الکتریکی ساخت که روز به روز محبوب تر می شوند. یا به این فکر کنید که چگونه شرکت هایی مانند اوبر طرز فکر مردم را در مورد رفت و آمد بدون داشتن ماشین تغییر دادند.

گاهی اوقات، بزرگترین تغییرات در یک صنعت از خارج از آن اتفاق می افتد. شاید این شرکتی باشد که هیچ کس انتظارش را ندارد یا شاید یک شرکت قدیمی است که ناگهان شروع به انجام کارها به گونه ای دیگر می کند، مانند اینکه تویوتا چگونه شروع به ساخت خودروهای هیبریدی کرد که هم از برق و هم از بنزین استفاده می کنند. وقتی شرکت‌ها فقط بر روی کاری که اکنون انجام می‌دهند تمرکز می‌کنند، آنچه را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد از دست می‌دهند. این می تواند یک مشکل بزرگ باشد. بنابراین، استراتژی خوب یعنی نگاه کردن به آینده و آماده بودن برای هر چیزی که آینده به ارمغان می آورد.

اشتباه ۲: استراتژی‌هایی که با تعمیم واقعیت‌های امروز به فردا ساخته می‌شوند:

توسعه استراتژی های تجاری بر اساس این فرض که روندهای فعلی در آینده ادامه خواهند داشت، یک اشتباه رایج است. این رویکرد ماهیت پویای اقتصادهای جهانی و روندهای اجتماعی را نادیده می گیرد. در اینجا، دو حوزه حیاتی را که این برون یابی منجر به گام های اشتباه استراتژیک شده است، بررسی می کنیم:

گسترش و پیری جمعیت

از لحاظ تاریخی، استراتژی‌های کسب‌وکار با فرض افزایش دائمی جمعیت پیش‌بینی شده‌اند. این رشد در پیش‌بینی‌های بازار قابل آدرس‌پذیری کل یا نرخ رشد که پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه برای گسترش بازار را پشتیبانی می‌کند، لحاظ شد. با این حال، این فرض در حال حاضر با تغییرات جمعیتی که در بسیاری از برنامه های استراتژیک پیش بینی نشده است، به چالش کشیده شده است.

واقعیت کاهش جمعیت

برخلاف روندهای گذشته، اقتصادهای توسعه یافته با نرخ هشدار دهنده ای کاهش جمعیت را تجربه می کنند. نرخ باروری مورد نیاز برای حفظ جمعیت پایدار 2.1 فرزند برای هر زن است. با این حال، میانگین فعلی در کشورهای توسعه یافته در حدود 1.7 است و چین نرخ آن را تنها 1.1 گزارش کرده است.

پیامدهای استراتژیک

این روندهای جمعیتی نیازمند یک محور استراتژیک است. شرکت ها باید پیامدهای پیری جمعیت را در نظر بگیرند، جایی که بیش از نیمی از ثروت در بیشتر کشورها در اختیار افراد بالای 60 سال است. هدف قرار دادن نسل های جوان به تنهایی مانند Gen Alpha و Gen Z دیگر کافی نیست. کسب‌وکارها همچنین باید به نیازها و ترجیحات جمعیت‌های قدیمی‌تر پاسخ دهند.

مقیاس به عنوان یک مزیت رقابتی

مفهوم مقیاس به عنوان یک مزیت رقابتی اساسی در محیط تجاری فعلی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته است. در حالی که مقیاس به طور سنتی مزایای متعددی از جمله هزینه های کمتر و محافظت در برابر رقابت را ارائه می دهد، مزایای آن در حال کاهش یا حتی تبدیل شدن به معایب در برخی از بخش ها است.

دینامیک در حال تحول مقیاس

مقیاس ارتباطات: تغییر به سمت رسانه های دیجیتال زمینه بازی در تبلیغات را مساوی کرده است. پلتفرم‌هایی مانند فیس‌بوک به کسب‌وکارهای کوچک این امکان را داده‌اند تا از طریق بازاریابی شخصی‌شده به طور مؤثر به مخاطبان هدف خود دست یابند و مزیت بودجه‌های بازاریابی بزرگ را کاهش دهند.

مقیاس افراد: گرایش به سمت محیط های کاری کوچکتر و کارآفرینانه تر، همراه با توانایی ایجاد تیم های جهانی به صورت مجازی، مزیت سنتی منابع انسانی در مقیاس بزرگ را به چالش می کشد.

شناخت اشکال جدید مقیاس

در حالی که مقیاس سنتی در صنایع خاص مهم است، شرکت های هوشمند در حال شناسایی و استفاده از اشکال جدید مقیاس هستند. اینها شامل مقیاس شبکه ها، داده ها، نفوذ، استعدادها و ایده ها است. پذیرش این ابعاد جدید مقیاس به شرکت ها اجازه می دهد تا در یک چشم انداز تجاری که به سرعت در حال تغییر است، رقابتی و چابک بمانند.

در نتیجه، تکیه بر برون یابی واقعیت های فعلی در استراتژی های آتی مملو از خطرات است. کسب و کارها باید خود را با روندهای متغیر جمعیتی وفق دهند و مفهوم مقیاس را دوباره ارزیابی کنند تا در بازی جلوتر بمانند. شناخت و پاسخ به این تغییرات برای توسعه استراتژی های انعطاف پذیر و آینده نگر بسیار مهم است.

سرمایه و استعداد در عرضه فراوان: حرکت در شیفت

با دور شدن جهان از ZIRP، فرض سرمایه در دسترس و کم هزینه دیگر قابل تحمل نیست. این تغییر استراتژی هایی را که بر چنین شرایط مالی متکی است، درهم می شکند. علاوه بر این، یک تغییر بلندمدت قابل توجه در رابطه با پویایی بین سرمایه، استعداد و نیروی کار در بازارهای توسعه یافته در حال انجام است.

تغییر دینامیک تقاضا و عرضه

پویایی تقاضا و عرضه در حال تحول است زیرا کشورهای توسعه یافته با کاهش و پیری جمعیت با محدودیت مهاجرت مواجه هستند. این تغییر جمعیتی اساساً چشم‌انداز بازار کار را تغییر می‌دهد و قدرت و گزینه‌ها را از سرمایه و مدیریت به استعداد و نیروی کار منتقل می‌کند.

ذهنیت های در حال تحول و نیروی کار

1- ذهنیت نیروی کار در حال تغییر است که توسط عوامل مختلفی هدایت می شود: دیدگاه های نسلی: Gen-Z به ویژه، هنجارهای سنتی محل کار را زیر سوال می برد و تمایل به استقلال و انعطاف بیشتر را ابراز می کند.

2- ذهنیت‌های پس از کووید: همه‌گیری به طور غیرقابل برگشتی انتظارات و خواسته‌های ما را در مورد کار تغییر داده است و بازگشت به هنجارهای قبل از همه‌گیری را برای بسیاری غیرممکن کرده است.

3- چالش‌های جانبی و آرزوهای کارآفرینی: بخش قابل توجهی از نیروی کار، به‌ویژه در میان Gen-Z، در کنار مشاغل تمام‌وقت خود، کنسرت‌های جانبی یا سرمایه‌گذاری‌های کارآفرینی را با هدف استقلال مالی بیشتر و انعطاف‌پذیری شغلی دنبال می‌کنند. این تغییر با افزایش قدرت اتحادیه و تاکید بیشتر بر استعداد در بحث های شرکتی همراه است که نشان دهنده تغییر عمیق در اولویت ها و نگرانی های شرکت است.

اشتباه 3: استراتژی های متمرکز بر روندهای فناوری:

جذابیت جدیدترین روندهای فناوری اغلب هیئت مدیره شرکت ها را به سمت ایجاد استراتژی هایی بر اساس کلمات کلیدی به جای شیوه های تجاری اساسی و پایدار سوق می دهد. از هیجان شخصی‌سازی، پلتفرم‌ها و اختلال گرفته تا تثبیت فعلی هوش مصنوعی، شرکت‌ها در معرض خطر گرفتار شدن در چرخه‌ای از تعقیب مسائل بزرگ بعدی بدون در نظر گرفتن تناسب استراتژیک یا ارزش بلندمدت آن هستند.

هیپ هوش مصنوعی و پیامدهای آن

در حالی که پتانسیل تحول آفرین هوش مصنوعی غیرقابل انکار است، اما تلقی از آن به عنوان یک دارو یا یک تمایز جهانی، یک اشتباه استراتژیک است. مانند داده های قبلی، هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به یک کالا است. ابزاری ضروری که همه شرکت ها باید از آن استفاده کنند، اما به خودی خود یک مزیت منحصر به فرد نیست.

ارزش واقعی هوش مصنوعی در نحوه استفاده از آن برای تقویت الهام انسانی و نه جایگزینی آن نهفته است. مدیران مالی آینده‌نگر به جای کاهش هزینه‌ها، از هوش مصنوعی برای هدایت رشد و نوآوری استفاده می‌کنند. تاکید باید بر ادغام هوش مصنوعی به روش هایی باشد که توانایی ها و خلاقیت انسان را افزایش دهد.

فراتر از استراتژی های فناوری محور

راهبردها نباید دستبند به روندهای فناوری باشد. در حالی که فناوری، از جمله هوش مصنوعی، یک ورودی حیاتی است، نباید استراتژی را دیکته کند. در عوض، تمرکز باید بر این باشد که چگونه فناوری می‌تواند اهداف و ارزش‌های گسترده‌تر شرکت را پشتیبانی و تقویت کند و رشد پایدار و تمایز را بر اساس بینش‌های تجاری منحصر به فرد و خلاقیت انسانی ممکن می‌سازد. در نتیجه، پیمایش در آینده مستلزم درک دقیقی از پویایی در حال تغییر سرمایه و نیروی کار و همچنین رویکردی استراتژیک به فناوری است که الهامات و نوآوری انسانی را در اولویت قرار می دهد. با اجتناب از این اشتباهات استراتژیک رایج، شرکت ها می توانند پایه ای برای آن بسازند.

اشتباه 4: نادیده گرفتن پویایی استعدادها در توسعه استراتژی

یک نظارت راهبردی رایج در بسیاری از سازمان ها، عدم تلفیق کافی پویایی استعدادها در برنامه ریزی و اجرای استراتژی های تجاری جدید است. برای اینکه یک استراتژی فراتر از مستندات صرف شود، فراتر از قلمرو پوسترها، تی شرت ها و فنجان های قهوه که بر روی آنها نقش بسته است، باید با استعداد سازمان طنین انداز شده و توسط آن تجسم یابد. این شامل همسوسازی، آموزش و تغییر رفتارهای کارکنان برای مطابقت با چشم انداز استراتژیک است. بدون پرداختن به مسئله کثیف مدیریت افراد، استراتژی‌هایی که با دقت طراحی شده‌اند، خطر باقی ماندن آرزوهای محقق نشده را دارند.

ملاحظات کلیدی برای ترکیب پویایی استعدادها

1- همسویی کارکنان با استراتژی: بسیار مهم است که بگوییم چرا یک استراتژی نه تنها برای شرکت، بلکه برای کارکنان در سطح فردی مفید است. کارکنان باید بدانند که چگونه استراتژی آینده شخصی و مزیت رقابتی آنها را افزایش می دهد. پیام‌هایی که صرفاً بر مزایای شرکت تمرکز دارند یا از ترس از دست دادن شغل به عنوان انگیزه استفاده می‌کنند، فاقد قدرت ایجاد تغییرات معنادار هستند.

2- همسویی انگیزشی: رفتار در یک سازمان به طور قابل توجهی تحت تأثیر ساختارهای انگیزشی آن است. برای اینکه یک استراتژی موثر باشد، برنامه‌های تشویقی باید برای تشویق رفتارهایی که جهت‌گیری استراتژیک جدید را پشتیبانی می‌کنند، مورد ارزیابی مجدد قرار داده و دوباره تنظیم شوند. این همسویی تضمین می کند که اقدامات استعدادها و مدیریت با اهداف سازمان هماهنگ است.

3- آموزش و توسعه: هر استراتژی که شامل برنامه ای برای آموزش و توسعه نباشد اساساً دارای نقص است. سرمایه گذاری بر روی رشد کارکنان برای تجهیز آنها به مهارت ها و دانش لازم برای هدایت تغییر استراتژیک برای تحول واقعی غیرقابل مذاکره است.

نقش استعدادها در عصر هوش مصنوعی

با پیشروی به عصر هوش مصنوعی، اهمیت پویایی استعدادها کاهش نیافته است. در حالی که هوش مصنوعی به طور اجتناب ناپذیری ماهیت بسیاری از مشاغل را تغییر می دهد و به طور بالقوه برخی از نقش های یقه سفید را حذف می کند، ماهیت مزیت استراتژیک همچنان به استعداد بستگی دارد. پیشرفت‌های فناوری از لحاظ تاریخی به مهارت‌ها و توانایی‌های برتر اهمیت داده است. شگفتی‌های هوش مصنوعی، از نوآوری‌های پیشگامانه OpenAI، Anthropic، Adobe، Google، Meta و دیگر شرکت‌های فناوری نوظهور، بر پتانسیل فناوری برای تقویت توانایی‌های انسان تاکید می‌کند، نه جایگزین کردن آنها. به یاد داشته باشید، فناوری به خودی خود شاهکار نمی‌آفریند، این استعدادی است که از فناوری استفاده می‌کند که تفاوت را ایجاد می‌کند.

چالش و فرصت در ترس از پتانسیل هوش مصنوعی برای جایگزینی استعدادهای انسانی نیست، بلکه در استفاده از هوش مصنوعی برای تقویت خلاقیت و بهره‌وری انسان است. تمرکز استراتژیک باید بر روی رشد، رهبری، جذب، حفظ و سرمایه گذاری بر روی استعدادها برای استفاده از پتانسیل کامل هوش مصنوعی و سایر ابزارهای تکنولوژیک باشد.

گنجاندن پویایی استعدادها در استراتژی

استراتژی های موثر، توسعه و مشارکت استعدادها را شناسایی و اولویت بندی می کنند. آنها شامل برنامه‌های جامعی برای استفاده از قابلیت‌ها و پتانسیل منحصربه‌فرد هر کارمند می‌شوند و تضمین می‌کنند که استراتژی فقط در مورد رقابت در بازار یا دستیابی به معیارهای مالی نیست، بلکه در مورد پرورش محیطی است که در آن استعدادها می‌توانند شکوفا شوند و به رشد تحول آفرین کمک کنند.

در نتیجه، برای رشد و دگرگونی شرکت‌ها، آنها باید به پرورش و تغییر استعدادهای خود اهمیت دهند. استراتژی هایی که نمی توانند به پویایی مدیریت استعداد، رکود و بی ربط بودن ریسک رسیدگی کنند. با ادغام برنامه‌های توسعه استعداد، همسویی و ایجاد انگیزه در برنامه‌ریزی استراتژیک، سازمان‌ها می‌توانند اطمینان حاصل کنند که استراتژی‌های آن‌ها نه تنها از نظر دامنه بلندپروازانه است، بلکه مبتنی بر پتانسیل‌های انسانی و خلاقیت است.

درباره نویسنده

پست های مرتبط

11 دیدگاه. Leave new

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

لطفا عبارت زیر را پاسخ دهید *

خروج از نسخه موبایل